مثال جالب مرحوم دولابی برای ظهور حضرت ولی عصر (عج)

ساخت وبلاگ
 مرحوم حاج اسماعيل دولابی از علمای برجسته و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص انتظار فرج تمثيل زيبائی دارند که نقل آن آموزنده است. آن مرحوم می فرمايند:پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اين‌جا‌ را مرتب کنيد تا من برگردم.خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌ديد کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی يک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند.يکی از بچه‌ها که گيج بود، حرف پدر يادش رفت. سرش گرم شد به بازی. يادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنيد. يکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ريختن و داد و فرياد که من نمی‌گذارم کسی اين‌جا را مرتب کند.يکی که خنگ بود، ترسيد. نشست وسط و شروع کرد گريه و جيغ و داد که آقا بيا، بيا ببين اين نمی‌گذارد، مرتب کنيم.اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را ديد از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را. می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نويسد هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خنديد. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همين ‌جاست.توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر يک دقيقه دير‌تر بيايد باز من کارهای بهتر می‌کنم.آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ريخت به هم، هی می‌ديد اين خوشحال است، ناراحت نمی‌شود.وقتی همه جا را ريخت به هم، آن وقت آقا آمد ما که خنگ بوديم، گريه و زاری کرده بوديم، چيزی گيرمان نيامد. او که زرنگ بود و خنديده بود، کلی چيز گيرش آمد زرنگ باش. خنگ نباش. گيج نباش شرور که نيستی الحمدلله. گيج و خنگ هم نباش نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببين و کار خوب کن خانه را مرتب کن، تا آقا بيايد
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) ...
ما را در سایت السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abaharisefato بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 3:06